دختر است دیگر
دختر است دیگر...
گاهی دلش میخواهد بهانه های الکی بگیرد
به هوای آغوش تو شانه های تو...
که بعد تو آرام خیلی آرام در گوشش زمزمه کنی:
ببین من عاشقتم خب..؟؟
دختر است دیگر...
گاهی دلش میخواهد بهانه های الکی بگیرد
به هوای آغوش تو شانه های تو...
که بعد تو آرام خیلی آرام در گوشش زمزمه کنی:
ببین من عاشقتم خب..؟؟
خدایا...
به تو میسپارمش...
اما یه خواهشی ازت درم..!
یه روزی...
یه جایی...
بغل یه غریبه ای...
"مست مست"بدجوری یاد من بندازش..
کودک که بودم وقتی زمین میخوردم
مادرم مرا می بوسید تمام دردهایم از یادم میرفت
دیروز زمین خوردم دردم نیامد اما تمام
بوسه های مادرم بیادم آمد
به سلامتی رفیقی که از پشت خنجر خورد
ولی برگشت و گفت
بیخیال رفیق!میدونم نشناختی...
دلشکسته ای لب بام سیگار میکشید...
خسته بود...
آنقدر خسته که
یادش رفت بعد آخرین پک
سیگار را به پایین پرت کند...
نه خودش را...